شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ کوتاهي زمان را وقتي فهميدم که درکنارم نبودي پدرجونم.بچه که بودم فکرميکردم پدرها ساعت شني هستندتمام که بشوندپريشان ميگرداني و ازتو شروع ميشوند بعدها فهميدم پدرها و مادرها مانندمدادرنگي هستند.دنيايت را رنگ ميکنند ولي خودشان آب ميروند...نقاشي هايت راکه کشيدي يک روز تمام ميشوند..کاش کسي زودتر راستش رابه من گفته بود پدران و مادران ما مانند قند هستند..چايي زندگيت را شيرين ميکنند..و خودشان تمام ميشوند:(
پدربزرگم دوست دارم
رتبه 0
0 برگزیده
4 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
پدربزرگم دوست دارم عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top